هشت سال پیش چنین روزی فهمیدم منو دیگه گریزی از عشقت نیست. آخه توی شراب چشمات غرق شده بودم. هنوز این قدر مست اون شرابم که اشتباه حساب کردم هشت سال نیست و از روز ازل این قراری بود بین منو شراب چشمات و دلمون که این قرار رو بی قرار تر کرد.
* یک قسمت ار ترانه ابی
تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران که سلینجر در آغوش مهربانش در خانه ابدی بدون هیچ سقفی ، آرام گرفت.
تو فکر یک سقفم یک سقف بی روزن *.....
تا هیچ هوا و نوری عطر نفسهات و حجم تنت رو ازم ندزده.
*فرهاد