باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

مهربانی عاشقانه

گاهی آدمی باید مثل مادر باشه برای دوستانش. ازشون هیچ ناراحتی به دل نگیره حتی اگه تو کاری رو برای اونها کردی و اونها نه. مثل یک مادر، مهربان بدون هیچ چشم داشتی. مهربانی عاشقانه.

سفری بی بدیل

درها را باز می کنم

باد را به مهمانی دعوت کرده ام

باز هم قرار است به سفری بروم

اما این بار شاید سوار بر باد به گذرگاه رد پای کودکی ام بروم.

شاید...

جهان پیر است و بی بنیاد

چقدر یک نفر می تونه دل بسته تو باشه که به خاطرت همه چیزشو بفروشه تا ترا بدست بیاره .باور کن مجنون تر از قیصر بود برات. چقدر به تو امید واهی داشت که با اینکه بیشتر از هر کسی می دونست به زودی ترا از دست میده ولی خودشو به هر آب و آتشی میزد تا با تو باشه.

آهای با تو ام. با تو دنیا.