باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

زیاده عرضی نیست

امروز آخرین روز از فصل زایشهای مهم زندگی منه و دارم به این فکر می کنم که چقدر کم تو این فصل نوشتم وشاید اگر برای خالی نبودن عریضه خردادی ام نبود این چند خط هم رو هوا بود و باد مثل بقیه حرفها میبرد وذاشتشون یک گوشه از دلم یا شاید ذهنم تا کم کم غبار فراموشی بگیره .

می نویسم تا یادم نره که این روزها لبریزم از خواستنهای ساده زندگی.

بی ربط ترینشون هم این که در آستانه گرما و تابستان دلم برف و باران می خواد. هرچند به برکت عزیزی تونستم این بارون را تجربه کنم.

نظرات 4 + ارسال نظر
hossein دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:54 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام دوست عزیز وبلاگتون بسیار زیباست.اگه میشه به سایت من هم سر بزنید.ممنون

Inموریx یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام روز پدر و مرد بر همه پدران مبارک باشه وبرای شما ارزوی بهترینها رو دارم...[لبخند]

نسیم خیس کولی سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ب.ظ http://nasimasal.persianblog.ir

تابستانت مبارک
خانم خوب

فرانک سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ب.ظ http://bestbooks.blogfa.com

امیدوارم به خواسته هات برسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد