باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

دلا صبوری کن




به حق اشک گرم من، به حق آه سرد من
که گرمم پرس چون بینی که گرم از سرد، می‌دانم

مرا دل سوزد و سینه، تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد، می‌دانم

به دل گویم که چون مردان صبوری کن، دلم گوید
نه مردم، نی زن، گر از غم ز زن تا مرد، می‌دانم

دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی، نمی‌گفتی
که از مردی برآوردن ز دریاگرد، می‌دانم

(مولانا)


************************************

 

برای تو که آسمان سقف بی انتهای شب های تنهایی است:

دلم گم کرده است خود را میان زیبایی و انتظار برف و باران و سرمای استخوان سوز آن.


************************************


هنوز هم در شوک هستم و دلخوشم  به آنکه شجاعت معذرت خواهی داشته باشی. باور کن من صدای گریه خدا را به این ظلم شنیدم.

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم خیس کولی یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:48 ب.ظ

با دلخوشی تو من هم امیدوارم به شجاعت معذرت خواهی او

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد