باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

یادگار

برای این سالها :

یادگاری ها و یادمان های خوبی ازت گرفتم. باهاشون زندگی  ام  رو ساختم. بزرگ شدم. ساخته شدم. پایه و اساس خیلی از لحظاتم شد. از نو زاده شدم. لحظه به لحظه تورا نفس کشیدم. بارها عاشقی را تمرین کردم. افتادم و ایستادم ولی دست بر نداشتم. قبول دارم که این اواخر گاهی کرخت شدم و تنبل ولی قول میدم برای سری بعدی توشه بهتری آماده کنم.

دیگه باید کم کم از هم خداحافظی کنیم ولی تمام یادگاریهات هر لحظه با منه. باور کن.

دوستت دارم و این لحظات آخر برام خیلی سخته ولی از اولش این روز رو درک کرده بودم  .  چاره ای نیست.  تو هنوز در من امتداد داری. برای ادامه من آرزوی نیک روزی کن.

.

.

.

.

.

.

.


نظرات 3 + ارسال نظر
سعید شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:39 ب.ظ http://neverend.blogfa.com

اوه!
چه حس نوستالژیک زجر آوری به آدم می دی!
اوه اوه اوه!

باران شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:45 ب.ظ http://vatanclick.com/signup.php?from=somy46

سلام دوست عزیز برای افزایش بازدیدکننده وبلاگت و کسب درآمد تضمینی درسیستم وطن کلیک ثبت نام کنید
سیستمی که من در آن عضو هستم هر 1000 تومان درآمد کسب شده را به حساب واریز می کند وتا حالا که کمتر از یک ماه است 20 هزار تومان واریز کرده
امتحانش مجانی است عضو شوید واستفاده کنید
http://vatanclick.com/signup.php?from=somy46

رها دوشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:37 ق.ظ

همیشه نوشته هات من و به گذشته میبره در عین حال که یه حس غم وجودم و می گیره یه حس قشنگ عاشقی که داشتم دوباره زنده میشه

چرا نیومدی سر بزنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد