باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

خانه من

می خوام برم به خونه به جایی که صفا هست
تو گوشه و کنارش یه عالمه وفا هست
توی نگاه مادر یه عالمه دعا هست
اگه تنها بمونی یه دنیا تکیه گاه هست

می خوام برم به خونه جایی که مال منه
دلیل زنده بودن از عشق زنده بودنه
می خوام برم به خونه که سقفش یه پناهه
تمام گفتنی ها جاشون توی نگاهه

دعای خیر مادر باشه پشت وپناهم
بگم عزیزترینه نه با حرف ، با نگاهم
دم مغرب تو خونه سر سفره بشینیم
محبت رو بشه تو چشم مادر ببینیم

هدف رفتن به خونه س پیاده یا سواره
خستگی تو جاده  دیگه معنی نداره
نظرات 2 + ارسال نظر
مامان شایان چهارشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:07 ق.ظ http://shayan-blog.blogsky.com

خیلی با احساس بود
خوشم اومد
آفرین
موفق باشید

شادی سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:10 ب.ظ http://parchine-raz.blogsky.com/

سلام عزیزم
به سلامتی انشالله
سفرت خوش گذشت بابا خوش به حالت من خیلی وقته دلم یه سفر می خواد و ردیف نمی شه اونقدر تو کارهام غرق شدم که دلم یه سفر به یه جای دور و زیبا و آروم رو می خواد
این قدر دیر اومدی و نیومدی که دیگه ناامید شده بودم ازت. این آپت رو ندیده بودم
راستی تو هم گرفتار بی مطلبی و بی انگیزگی شدی؟
خدا نکنه
ولی من هم شدم هی می گم این وبو ببندم بعدش دلم هم نمیاد روزهایی بود که تو این وبلاگ تنهایی هام پر می شد و اشکهام خشک...
عزیزم متاسفانه نمی دونم باید چیکار کرد
تو نظری نداری؟
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد