بله ، عشق البته هر دوی ما با هم یکدفعه تکان داد. یک ساعت بعد ، بی آنکه بفهمیم ، به ساحل رودخانه زیر دیوار کرملین رسیده بودیم و من همان جا فهمیدم که عاشق یکدیگریم. چنان صحبت می کردیم که انگار همین دیروز از هم جدا شدیم و سالهاست همدیگر را می شناسیم....
هر روز سر ظهر به دیدنم می آمد. از صبح زود انتظارش را می کشیدم. از شدت انتظار خیالاتی می شدم و روی میز مرتب چیزهای مختلف می دیدم. بعد از ده دقیقه ، کنار پنجره کوچک می نشستم و منتظر شنیدن صدای در قدیمی باغچه می ماندم. عجیب بود.. پیش از این ملاقات هرگز کسی به آن باغچه نیامده بود. حالا به نظرم می رسید که همه شهر در آن جمع اند.در ناله میکرد ، قلبم تند میزد و آن طرف پنجره ، به محاذات سرم یک جفت پوتین گل آلود ظاهر می شد. چاقو تیزکن بود. در خانه ما چه کسی چاقو تیزکن می خواست؟ چه چیزی برای تیز کردن وجود داشت؟ چاقوی چه کسی؟
او فقط روزی یک بار از در باغچه وارد می شد ، ولی هر روز صبح حداقل ده بار قلبم از صداهای عوضی فرو می ریخت ؛ ولی وقتی نوبت او می رسید و عقربه های ساعت ظهر رانشان می داد، قلبم تندتر می زد تا آنکه کفشهایش ، با نوار چرم سیاه براق و سگک آهنین ، تقریبا بی صدا ، به محاذات پنجره زیرزمین من می رسید.
قسمتی از کتاب "مرشد و مارگریتا"
*****************************
مهم نیست که گل زرد داشته باشی یا گل رز سرخ مهم اینه که عشق وقتی که موقعش برسه خودش به هر طریقی که شده راه خودشو باز می کنه و همه جا می درخشه. یک چیز توی این رابطه تغییر نمیکنه و اون اهلی شدنت در اون رابطه است و هیجانی که لحظه به لحظه زایش می کنه.
عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن، عاشق بودن بدهد؟
.............
سلام خوبی؟
ممنونم از حضور گرمت همیشگیت
به روز هستم سر بزن و با نظرات سازنده ات راهنماییم کن.
خوشحالم می کنی
راستی پست این دفعه مون ناخواسته یه مدل دراومد... قطعه ای از یه کتاب. بخدا من تقلید نکردم هااااااااا... پست کردم بعد اومدم دیدم شما هم نوشتی
ولی مطلب زیبا و شیرینی بود حس خوبی داشتم از خوندنش
دستت درست
شاد باشی
[گل]
عشق مثل آب روانه!
هر چقدر سنگ در مسیرش باشه بازم راه خودشو پیدا میکنه.
یادت می آد روباه به مسافر کوچولو می گفت بیا منو اهلی کن. با تمام دردهاش اهلی شدن از اهلی نبودن بهتره.
تنها تر از یک برگ با بار شادیهای مهجورم آرام آرام می رانم و بر کلک اندیشه سکان امنیت را به دست می گیرم
و به یادش می تپم و حرکت می کنم…………. کافرنامه بروز شد .-.-. منتظرم تا بیایی وبا حرفهایت برای این قلب شکسته ام مرحم باشی[گل]
سلام دوست خوب همیشگی من
´*•.¸(*•.¸?¸.•*´)¸.•*´
?«´¨`•°به روز هستم ومنتظر°•´¨`»?
¸.•*(¸.•*´?`*•.¸)`*•.¸
شاد باشی
اهلی شدن تو عشق اهل بودن می خواد!
به منم سر بزنین!