باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

دلم به وسعت آغوش خدایی برایت تنگ است نازنین و می دانم که :

اندکی صبر سحر نزدیک است .

همچنان هیجان و هیجان و ....



* از هیجان زیاد درج عنوان را فراموش کردم. می گذارم به یادگار برای روزهای یکنواخت و آرامم تا یادم بماند چه هیجانی داشتم و زندگی به یک حال نیست. راستی چقدر کار ناتمام دارم .

اردیبهشت

اردیبهشت ماه یعنی زمان دلبری دختر بهار
کز تک چراغ لاله چراغانی است باغ و ز غنچه های سرخ تک تک میان سبزه فروزان بود چراغ