من مرغ آتشم
می سوزم از شراره این عشق سرکشم
چون سوخت پیکرم
چون شعله های سرکش جانم فرونشست
آنگاه باز از دل خاکستر
بار دگر تولد من
آغاز می شود.
و من دوباره زندگیم را ، آغاز می کنم.
پر باز می کنم.
پرواز می کنم.
حمید مصدق
---------------------------------
دیدی گفتم تصاویر در زندگیمان تاثیر زیادی دارند. بالاخره بک گراند ( ببخشید پس زمینه ) مانیتورم (بازم ببخشید نمایشگر) کار خودشو کرد و بارانی بارید.
ترا به خدا اگر کسی را در خیابان دیدی که در هوای بارانی چترش را بسته در دست گرفته و صورتش به آسمان است و باران می بلعد ، به او سلام نکنید. بگذارید برای وقتی صحبتم با باران تمام شد. برایم پیغام مهمی دارد از آن بالاها.
راستی که بود که می خواند:" باران میبارد امشب ، دلم غم دارد امشب، آرام جان خسته ره می سپارد امشب. " ?
مگر می شود که باران ببارد و کسی غم داشته باشد.
چقدر این بازی آسمان زیباست. حال تو گو عشق بازی آسمان. اینکه مدام ببارد و نبارد و ببارد و....انگار این آسمان هم ناز می کند.
چو معشوق ناز نماید ، شما نیاز کنید.
----------------------------------------------------
امروز به نکته مهمی در زندگیم رسیدم . برای اولین بار فرصتی دست داد تا سوار اتوبوسهای BRT(ببخشید تند رو) شدم و فهمیدم اگر شغل فعلی را نداشتم ، راننده همین اتوبوسها می شدم. دلالیل بسیار دارم برای این کار : اول از همه اینکه کلی همراه داری . حالا تک و توکی بی ادب یا خسته. مهم نیست . می شود به روزهای خوبمان و خسته نباشید گفتنهایشان بخشیدشان. دوم اینکه مسیر طولانی را می توان با سرعت طی کرد و اگر هوا مثل امروز باشد ، می توانی کلی هجوم هوای مطلوب را به صورتت پذیرا باشی. سوم اینکه کلی از دوستان را در طول مسیر میبینی و با بوق و داد می توانیم سلام و خسته نباشیدی به هم بگوییم . خوب است . آدم خوشحال می شود که در این عصر آهن و ماشین دستی بر آتش دارد ولی درست عین فیلم های فارسی خراب رفیق است. ولی مهمترین دلایلم اینها هستند : چهارم – از آن بالا بقیه ماشینها و خیابانها را بهتر می بینی و به همه اطراف اشراف داری. بهتر از این است که تو بقیه ماشینها باید خودت را از صندلی بلند کنی تا ببینی داری توی جوی آب می افتی یا نه و آخرش هم بیفتی توی جوی. پنجمین دلیل که با کلی کنجکاوی و پاییدن ماشین و راننده دستم آمد این است که کلاج ندارد و من این را خیلی دوست می دارم.
---------------------------------
گاهی دلم را به بند رختی می آویزم تا کپک نزند.
وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.iranmaxim.blogsky.com
ثبت نام در جایزه 800 دلاری و 3000 دلاری
http://www.clickwoman.blogsky.com
وسوسه زنانه
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع
http://www.zan-mard.blogsky.com
وسوسه های اینترنتی
سلام
خوش به حال دلت..
و چه بارانی ! لذت بردم.
ذوق جالبی داری
از هر اتفاق ساده متن ادبی ساختن کار قشنگیه
منو یاد دوران خوش قدیم میندازی
منم آپ کردم سر بزنی منت گذاشتی
سلام
تو که کولاک کردی با این نوشتت.ایول
اگه یه روز تو هواری بارونی دختری را دیدی که چتر نداشت و تند تند از زیر آسمان فرار نمی کرد و نمی ترسید از خیسی مطبوع باران کولی یادت نره داد بزنی هی نسیم خوش بگذرون!! باران مجانی است به اندازه رحمت خداوند بیکرانه است و می شوید تمام ناپاکی ها را!!
kheili khube. energi mide. shoghle jadidet ham mobarak azizam:))) rasti ya nafar adreseto mikhast . begam.?
چقدر نوشته هات به من آرامش میده
کاش بارون بیاد کاش زیر بارون چند قدمی راه برم
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
عشق را... زیر باران باید جست
مرسی
تا بعد
رها
آی گفتی ! دلم لک زده برای یک بارون بهاری . هرجا باشم خودمو می رسونم
برای پذیرششون
سلام
با اجازه وبلاگ شما را به لیست دوستان اضافه کردم
پیروز باشی
تا بحال اثار این نقاش رو دیدی؟