باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

دلخوشیها کم نیست

زندگی شاید همین باشد:
لحظاتی که با همه مشکلات و دلواپسی ها ، فقط چند لحظه ، به غایت نوشیدن یک لیوان چای ، خودت را خالی کنی از همه افکار و به سکوت فرو بری و فقط زمزمه های چای را بشنوی که داره میره به اعماق وجودت. فکر کنی داره میره درونت و بوسه ای را ره توشه اش کنی تا به اعماق وجودت برسونه . بدون هیچ نگرانی یک شکلات هم به عنوان سوغات بفرستی و ممنون باشی برای این سلامت و آرامش.
لحظاتی که با یک پیام کوتاه روی همراهت از همراهت ، لبخند بزنی و خدا رو شکر کنی به خاطر این لحظات.
نظرات 1 + ارسال نظر
شادی دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 05:02 ب.ظ http://parchine-raz.blogsky.com/

پست خوبی بود
قلم خوبی داری
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد