باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

تو این فرصت غنیمت دان

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم

-----------------------------------------------

به خودم : فرصتها شاید هرگز دیگر بدست نیایند. این تلنگری بود نفس بر و بزرگ برای من و تو و زندگی.خطر بزرگی از کنارم گذشت.

------------------------------------------------

گاه شخصی که از طنابی به سوی قعر دره آویزان است با تقلای خود سقوطش را شتاب زمانی و سرعتی می بخشد .

نظرات 2 + ارسال نظر
شادی دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:09 ق.ظ http://parchine-raz.blogsky.com/

سلام. پست قشنگی بود.
من هم آپ کردم. سر بزنی خوشحال می شم.

رها دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ق.ظ http://hadisetanhaee.blogsky.com

تک تک نوشته هات من به زمان نه خیلی دور می بره ، زمان مجردی. روزای خوبی بود .
و قشنگی اون لحظات برای این بود که : دغدغه هیچی رو نداشتی.
من بودم و یه روحی که تو جسمم جا نمی شد ومدام دلم میخواست هیجانی که تو وجودم هست تخلیه کنم

یادش بخیر
حال و هوای وبلاگت خیلی قشنگه

تا بعد
رها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد