باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

بهاران خجسته باد

باز کن پنجره ها را، که نسیم روز میلاد اقاقیها را جشن میگیرد

و بهار روی هر شاخه ، کنار هر برگ شمع روشن کرده است

همه چلچله ها برگشتند و طراوت را فریاد زدند

کوچه یکپارچه آواز شده است و درخت گیلاس

هدیه جشن اقاقیها را گل به دامن کرده است.

باز کن پنجره ها را، ای دوست، هیچ یادت هست

که زمین را عطشی وحشی سوخت؟

برگها پژمردند؟ تشنگی بر جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست ، توی تاریکی شبهای بلند

سیلی سرما با تاک چه کرد؟ با سرو سینه گلهای سپید

نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟ هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه باران را باور کن

و سخاوت را در چشم چمنزار ببین

و محبت را در روح نسیم ، که در این کوچه تنگ

با همین دست تهی روز میلاد اقاقیها را جشن میگیرد!

خاک جان یافته است ، تو چرا سنگ شدی؟

تو چرا این همه دلتنگ شدی؟

باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن.

فریدون مشیری
نظرات 3 + ارسال نظر
نسیم دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:07 ب.ظ http://nasimasal.persianblog.ir

بهارت بلند بالا به درازای عمرباد

نسیم سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ب.ظ

بجنب تنبل

نسیم چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:51 ب.ظ

بله کسی که صد سال یه بار آپ می کنه تنبله!!

خداوندا ! مرا امسال در زمره زرنگان قرار ده و کمکم کن تا زود آپ کنم.
نسیم جون آمینش شماست!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد