باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

گذشته ها گذشته

بعضی وقتها گذشته ها این قدر دورند و غیر قابل دسترس که شبیه رویا میشن.

بعضی چیزها هم برای همون گذشته ها و خاطراتش خوبند .

بعضی از دوستی ها هم هیچ حرف تازه و نویی بری گفتن ندارند و فقط تکرار گذشته ها هستند.

بالاخره یک روزی باید توی حال زندگی کنیم.

ترا با همه صداقت و عشق به گذشته ها می سپارم.


مقصد




جاده اسم تو رو فریاد میزنه!






دلم آماده سفری از خویش تا خویش است. چمدان حرفهایم را بسته ام. تو هم آماده ای همسفر همیشگی من؟