تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران که سلینجر در آغوش مهربانش در خانه ابدی بدون هیچ سقفی ، آرام گرفت.
تو فکر یک سقفم یک سقف بی روزن *.....
تا هیچ هوا و نوری عطر نفسهات و حجم تنت رو ازم ندزده.
*فرهاد
نوشته خواهد شد....