وقتی خاطراتی
رو می شنوم که بیش از سی سال عمر دارند و به تو نگاه می کنم افتخار میکنم و دلم می
لرزه از شادی. ته دلم ترسی هست که سی سال دیگه آیا کسی می تونه این حس رو تجربه
کنه و قلبش مالامال از شیرینی بشه؟! خدا کنه بتونیم خالق این شاهکار باشیم.
* وام گرفته اززنده یاد شاملو
آب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
****************************************
زمستان امسال هم تب کرده بود از عاشقی بهار.
سرتان سبز و دلتان خوش باد . نوروز مبارک
هشت سال پیش چنین روزی فهمیدم منو دیگه گریزی از عشقت نیست. آخه توی شراب چشمات غرق شده بودم. هنوز این قدر مست اون شرابم که اشتباه حساب کردم هشت سال نیست و از روز ازل این قراری بود بین منو شراب چشمات و دلمون که این قرار رو بی قرار تر کرد.
* یک قسمت ار ترانه ابی