باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

باغ گل سرخ

در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده رنگین تماشا بردند من به باغ گل سرخ ، با زبان بلبل خواندم

حدیث ترس

باد اگر آمد شناسنامه هامان برای او
باران اگر آمد چشمهامان برای او
تنها دعا کن کسی لای کتاب کهنه را نگشاید
من از حدیث دیو و دوری از تو می ترسم ....

"سید علی صالحی"
------------------------------------------------------
من از حدیث دیو و دوری تو نمی ترسم ، من از جلوه دیو به صورت حوری می ترسم
من از گم شدن گاه به گاه خیال دور می ترسم
من از درمان درد بی درمان می ترسم
من از رازگونگی های عشق می ترسم
من از تکرار قصه ها می ترسم
من از عادت به عجز می ترسم
من از گم شدن عروسکم در پی زمان می ترسم
من از ربودن خنده ها می ترسم
.
.
.
.
.
ولی او درهمین نزدیکی است و این کمی به من آرامش می دهد
نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا .م سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:13 ق.ظ http://setarehayezamini.blogsky.com

من به باغ گل سرخ

با زبان بلبل خواندم

در سماع شب سروستان

دست افشاندم
...

نسیم سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ب.ظ http://nasimasal.persianblog.ir

منم نمی ترسم چون نه باد و نه باران نه زبزله و نه سیل یارای دزدیدن خنده هامان را ندارند.

بانو دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 ب.ظ

من هر روز ترا با عروسکی در آغوشت می بینم که کسی نمی تونه اونو ازت بگیره . هرگز نترس چون خدا با توست.

نسیم شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:44 ب.ظ http://nasimasal.persianblog.ir

سلام نازنین مهربان
من قصد ندارم از همه ببرم .هرجا باشم مثل همین جا در کنار دوستانم هستم.


در همین نزدیکی

باور کن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد